I wandered lonely as a cloud
پنجشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۴۱ ب.ظ
شلوار جین ترک به پا دارم و روپوش چینی روی دستم جا خوش کرده. سرم از انبوه آرا و نظرات فلاسفه ایده آلیست آلمانی باد کرده ولی خودم سبک و رها از روی پله های پل عابر سرازیر میشم و در حالی که به تقلید از شاعر انگلیسی چون ابر سرگردان پرسه گردی در حرکتم، خودم رو به این سو و اون سو تاب میدم و می خونم:
And then my heart with pleasure fills, And dances with the daffodils
از تصور رقص با نرگس ها مست میشم و در حالی که کنار اتوبانی در تهران راه میرم توی اون تاریکی و خلوت می زنم زیر آواز و بخشی از یه فولکلور آذری رو می خونم. صدام گم میشه توی عبور اتومبیل ها و من کیفور با خودم فکر می کنم که عجب جونوری دارم میشم!
۹۴/۱۲/۰۶